بند اول
اول سلام و عرض ارادت به محضرت
من آمدم دوباره شوم خاک این درت
بانوی آب و آینه، ای دختر امام
مرآت روی توست، نشانی ز مادرت
با هر قدم به سوی بهشتم دری گشود
این هم عنایتی است به من از برادرت
در این کویر آهوی سرگشتهی توام
همزاد من به طوس منم در برابرت
بانو بیا و خاطر این خسته شاد کن
پیوسته بهر خاطرِ موسی بن جعفرت
ری زادهام ولیک شدم محو این حریم
اینهم عنایتی بود از سید الکریم
بند دوم
ای بانویی که زهرهی زهرا نشان شدی
در عنفوان فصل جوانی خزان شدی
گنجیهی ولایتی و دختر امام
در خاک شهر قم چو گنجی نهان شدی
ای آبروی اهل ولا نایب الامام
بر اهل معرفت تو به قرآن بیان شدی
بر تشنگان خط طریقت تو کوثری
آب حیات مزرع جانِ جهان شدی
تنها تویی کریمه، کریمان گدای تو
بهر وصال یار به ایران روان شدی
قبله نمای شاه خراسان تویی و بس
ای دختر امام تو بفریادمان برس
بند سوم
تا آمدی مسیر عبورت بهار شد
از جای پای مرکب تو چشمهسار شد
لیلای طور حضرت موسای فاطمه
از زنگ کاروان تو مجنون شکار شد
ای بانوی کرامت و ای هاشمی نسب
ایران برای دیدن تو بیقرار شد
وقت طلوع جلوهی زهرایی شماست
عالم ز نور طلعتتان استوار شد
هنگام نافلهست ز مرکب پیاده شو
مست نماز نافلهات هشت و چار شد
تسبیح ما تقدس نورانی شماست
ابر کرم بدست تو بارانی شماست
بند چهارم
من شیعهی نگاه غریبانهی توام
مشمول التفاط کریمانهی توام
بر آستان حضرتتان رو نمودهام
مرغ شکسته بال و پر خانهی توام
هر سو که رو کنم به سوی خود کشانیم
صیدم اسیر دام تو و دانهی توام
مستانه هر سحر به امید نگاهتان
در اعتکاف بر در میخانهی توام
دست توسلی به نخ چادرت زدم
مجنون شهر طوسم و دیوانهی توام
دیوانگی به عشق شما عین عاقلیست
دل دادگی به غیر شما عین جاهلیست
بند پنجم
خورشید پرتویست ز نور ظهورتان
هفت آسمان نشسته مودب حضورتان
از این بسیط خاک به افلاک میرسد
هر کس که رهسپار بود در عبورتان
بنیان گذار عفت و پاکی شما شدید
حق افتخار میکند از این غرورتان
آیینه دار و سلسله جنبان غیرتی
مشعر نشانیست ز رمز شعورتان
موسی کلیم حضرت موسی بن جعفر است
الکن بود زبان ز اوصاف طورتان
از لطف بیکران شما شیعه زادهام
تا پای جان به پای شما ایستادهام
شاعر : مرتضی محمودپور
- پنج شنبه
- 20
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:31
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه