یارِ سفر گزیدهٔ من از سفر بیا
هنگام ِ ندبه خوانیِ چشمانِ تر بیا
ناقابلم؛ قبول! ولی دوست دارَمت
ای مهربان ترینِ خلایق... پدر! بیا
چشم انتظارِ سیصد و چندین نفر شدی
از آن دیار٬ یارِ دل آرا بخر؛ بیا
تکلیفِ این دلی که برایت گرفته چیست؟!
از اشتباه و معصیتم درگذر! بیا
دیوار کعبه بعد علی(ع) از غمت شکافت
ای ذوٱلفقار! حضرتِ صاحب-نظر بیا
بازار شبهه داغ و سرِ جهل شد شلوغ
محضِ جوابِ شاید و اما اگر٬ بیا
تأکیدِ من به غربتِ این جمعه ها که نیست
اصلا همین دوشنبه سحر... بی خبر... بیا
شد آرزویِ نقشهٔ جغرافیایِ ما
پایانِ انتظارِ جهان! زودتر بیا!
شاعر : مرضیه عاطفی
- پنج شنبه
- 20
- مهر
- 1396
- ساعت
- 12:51
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه