چه سخت میگذرد حال لحظه ها بی تو
نمیرسد که به جایی دعای ما بی تو
تو نیستی و غمت کنج سینه سنگین است
بیا که هیچ ندارد جهان صفا بی تو
دوباره عاشق تو٬ دم گرفته ذکر فرج
چقدر ندبه بخواند دلِ گدا بی تو
دلیل گرمیِ بازارمان شده نیرنگ
رواجِ مکر و دغل کاری و ریا بی تو
میان خیمهٔ غربت چقدر گریه کنی؟!
چرا نمرده کسی از غمت؟! چرا بی تو؟!-
به راحتی سپری شد زمان... امامِ زمان؛
بیا که سهم ِ زمین شد فقط بلا بی تو
شده ست حال دل ما خراب تر از قبل
هنوز نسخهٔ ما مانده بی دوا بی تو
اگر چه غایبی اما رسیده رزق از تو
نمیدهد به کسی آب و نان خدا بی تو
هزار جان گرامی فدای چشم ترت
غروب جمعه که ابری شود هوا بی تو!
شاعر : مرضیه عاطفی
- پنج شنبه
- 20
- مهر
- 1396
- ساعت
- 13:14
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه