شوق نسیم بامدادت بی نظیر است
حال زیارت با عبادت بی نظیر است
دلتنگِ قدری آبِ سقّاخانه هستم
یادم کن آقا جان که یادت بی نظیر است
دور و برت زائر٬ زیارتنامه٬ خادم
اوضاعِ بر وفق مرادت بی نظیر است
میگفت: از ما لحظه ای رو برنگردان
اشک غلام خانه زادت بی نظیر است
از دستهایت هر چه پیش آمد خوش آمد
سلطانی و کم یا زیادت بی نظیر است
خورشید بر گنبد-طلایت نور پاشید
اینگونه اظهار ارادت بی نظیر است
دور است چشم ِ زخم از صحن و سرایت
نقّاره خواند و «إن یکادت» بی نظیر است
کلّ حرم لطف خودش را دارد اما
آرامش باب ٱلجوادت بی نظیر است!
شاعر : مرضیه عاطفی
- پنج شنبه
- 20
- مهر
- 1396
- ساعت
- 15:27
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه