دلم گرفته برایت٬ گرفته ام ماتم
کجا ببینمت آقا کجای این عالم؟!

دلت شکسته و‌ چشمت هنوز می گرید
به داغ کرب و‌ بلا کلّ روز می گرید

بلا دوباره رسید و ‌دوباره شد تکرار
دوباره توطئهٔ صاحبانِ استکبار

دعای روز و شبت شد دعای ناب فرج
مرور میکنی آقا غم ِ مناسک حج

چقدر حاجی لب تشنه در سراب منا
کنار ظهر عطش زیر آفتاب منا

هجوم بود و در ِ بسته و تب ِ نیرنگ
چقدر کشته و زخمی؛ چقدر تنگاتنگ

نفس بریده شد و ازدحام غالب شد
چه محشری شد و پایان حج ِ واجب شد

چه وحشیانه کسی راه زائران را بست
یهود زادهٔ ملعون همان سعودیِ پست

مرام و شیوهٔ میزبان که قتل ِ مهمان بود
شهادت همگی روز عید قربان بود

شکست حُرمت و رکن و مقام شد ناامن
عجیب وادی بیت ٱلحرام شد ناامن

تمام دغدغه اش صرف کشتن ِ حق شد
کنار کعبه نشست و به شرک ملحق شد

عجیب فاجعه شد در منا...شواهد هست
اگر چه متّهم اما هنوز مدعی است

به سادگی نشود پاک از دل ِ تقویم
گریست خاطر ذی ٱلحجه در عزای عظیم

از این معادله شد حال خوب ِ کعبه وخیم
کجاست دین محمد(ص) کجاست ابراهیم؟  

زبان به نام خدا و عمل به کفر ِ تمام
رسیده از عربستان بلا سر ِ اسلام

ببین که یکسره دارد ستیز با قران
نشسته فتنه به زیر سر ِ ملِک سلمان

شعور رفته فنا با شراب نوشی او
جنَم ندارد و لعنت به دین فروشی او

به دست او شده آرامش از خلایق سلب
کلید کعبه به دستِ همان قسیُّ ٱلقلب

 به قول حضرت آقا خبیث و بدنامند
هنوز مایهٔ ننگ جهان اسلامند

به خاک و خون بکشد خشم عاشقانِ علی(ع)
اگر اشاره کند رهبرم؛ به إذن ولی-

تمام مُلک سعودی خراب خواهد شد
به دست لشکر ایران عذاب خواهد شد

شدند یکسره با صهیونیسم ها همکار
بگو به طعنه به آن مفتیان بی مقدار

در انتظار تو دوزخ* رسیده بعد معاد
چقدر جور و جنایت؟! چقدر ظلم و فساد* ؟!

رسیده فصل بصیرت؛ جهان ِ بیداری ست
سزای نوکر مستکبران فقط خواری ست!

شاعر : مرضیه عاطفی