• دوشنبه 3 دی 03

 مرتضی محمودپور

شعر شب نوزدهم -( کوفه در یک سکوت سنگین است )

1339

 

کوفه در یک سکوت سنگین است
بودن با علی چه شیرین است
وایِ من صبح اگر فرا برسد
روی روح نماز رنگین است

صاحب کعبه تا ز پا افتاد
لرزه بر عرش کبریا افتاد
همه ارکان دین ز یک ضربت
بین محراب از صدا افتاد

صورتی غرق خون بمیرم من
سجده شد لاله گون بمیرم من
فرق بشکسته بین محراب است
آه زینب فزون بمیرم من

هم نمازش شکست و هم سراو
تیر صیاد خورده بر پر او
قامت رکن دین ز پا افتاد
تا که آمد صدای دختر او

گریه از بهر غربتش کردند
بدنش روی دست آوردند
باغبان زخم خورده افتاده
برگ گلهای ارغوان زردند

زینب افتاده پشت در ای وای
از غم و غصه‌ی پدر ای وای
یاد غمهای مادر افتاده
گشته زین غصه خونجگر ای وای

 

شاعر : مرتضی محمودپور

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران