شروع می کنم این شعر را به نام علی
که پادشاه جهان می شود غلام علی
چگونه شعر سخن گوید از مقام علی
که واژه ها همه مست از شراب جام علی
دوباره امده ام تا که خاک پات شوم
دوباره امده ام شامل دعات شوم
امیر نام شما باشد و فقیر منم
کسی که بوده به عشق شما اسیر منم
دوباره لطف کن و دست من بگیر منم
کسی که امده در محضر امیر منم
من خراب کجا مالک و ابوذر تو
خدا کند که شوم خاک پای قنبر تو
دوباره زمزمه های وصال امده است
صدای صوت اذان بلال امده است
که دوستدار تو صاف و زلال امده است
به سوی معدن علم جلال امده است
به شعر ایه ای از عشق شیر نازل شد
خوشا به حال کسی که برات سائل شد
کسی که روی تو رادیده بی قرار شده
به هجر دیدن صحن نجف دچار شده
که میثم از غم روی تو سر بدار شده
براش عاشق تو بودن افتخار شده
دوباره شعر به نام تو جان تازه گرفت
برای مدح تو از فاطمه اجازه گرفت
نفس نفس زدنت لرزه داده بر خیبر
شجاعت تو فقط می کند کسی باور
که لحظه ای بنشیند مقابل لشکر
و خود نگاه کند رزم حضرت حیدر
حساب عاشقی اش کعبه با تو صاف کند
اگر خودش برسد دور تو طواف کند
شاعر : مرتضی محمودپور
- یکشنبه
- 23
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:10
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
علی اصغر یزدی
ارسال دیدگاه