ماه صیام آمد و آقا نیامدی
مجنون فاطمه تو زصحرا نیامدی
بهرفرج، سحر به دعا ایستادهام
ای آخرین ستارهی زهرا نیامدی
چشم انتظار مقدم نورانیت شدم
چشمم براه ماند و تو اما نیامدی
هرجا که رفتهام، به وجود تو دم زدم
گفتم بحق زینب کبری، نیامدی
در علقمه برای فرج داد میزدم
بهر تسلی دل سقا نیامدی
بر نیزه دیدهام سر قاریِ تشنه لب
ای روضه خوان نیزه و سرها نیامدی
شاعر : مرتضی محمودپور
- دوشنبه
- 24
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:24
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه