فضای شهر یثرب تازه گشته
حریم عشق پر آوازه گشته
چمن آراسته از بوی لاله
بدست عاشقان می در پیاله
الا ای جرعه نوشان ساقی آمد
به ساغرها شراب باقی آمد
مرا پیر رهی از حق ندا داد
که ای عزلت نشین محنت آباد
اگر که تشنهی ماءمعینی
گهی مسرور گاهی دل غمینی
(کهایصوفیشرابآنگهشودصاف
که در شیشه بماند اربعینی*)
به گلزار ولایت اکبر آمد
به صورت ثانی پیغمبر آمد
قمر شرمنده از رخسار ماهش
ملائک صف به صف بهر نگاهش
لبش کوثر قدش طوبا مثال است
علی سیرت محمد در خصال است
به لیلا لیله قدرش مویش
جمال و طلعت روی نکویش
الا ای باده نوشان ساغر آمد
بود ساقی حسین و اکبر آمد
به زیبایی قسم زیباست رویش
شکنج طرهی لیلاست مویش
مرا ارباب اگر فُلک نجات است
لب لعل علی آب حیات است
کلیم طور طفل مکتب اوست
نوای لن ترانی از لب اوست
قیامت رشحه ای ازقامت اوست
نماز عشق از قد قامت اوست
علی ای دلبر و دلدار ارباب
تویی در کربلا چون دّر نایاب
نماز کربلا را تو اذانی
به شانت هر چه گویم بِه از آنی
*بیت مورد نظر از حافظ*
شاعر : مرتضی محمودپور
- سه شنبه
- 25
- مهر
- 1396
- ساعت
- 17:20
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه