بند اول
حکم پیغمبرانه نازل شد
کید اهریمنانه باطل شد
ناخدای سفینه‌ی توحید
احمداست‌وبه‌سوی‌ساحل‌شد
شد مبدل به نور، ظلمتها
پرده ایی در میانه حائل شد
جبرئیل آمده ز سوی خدا
درحرا بر نبی چو سائل شد
نور اقراء ز عرش تابید و
بر زمین و زمانه مایل شد
شکرمااینچنین شده بی‌حد
خاتم الانبیا شده احمد

بند دوم
بندها تا ز هم گسسته شده
همه تندیسها شکسته شده
همه در بند بنده گیِ خدا
جیش‌ابلیس دسته‌دسته شده
باغهای جنان درش وا شد
درِ دوزخ ز لطف بسته شده
گشت آئینه خدا، احمد
دوجهان پیش‌اونشسته شده
بی تودر سینه ام نفس مانده
نفسم بینِ سینه خسته شده
آمدی جان تازه ام دادی
در هدایت تو نور ارشادی

بند سوم
یا محمد شهنشه لولاک
گرد نعلین تو شده افلاک
عقل کلی و کل ادراکی
کی رسد بر مقام تو ادراک
ذکر تسبیح، دائما صلوات
میشود هر گنه به اسمت پاک
سبزه از بهر دیدن رویت
سر در آورده است از دل خاک
بردن نام توست ذکر عظیم
گل به نام تو شد گریبان چاک
عالم از نام تو گرفته حیات
بر تو و اهل بیت تو صلوات

بند چهارم
بی پناهم پناه عالم تو
نور اول تویی و خاتم تو
توصفا بر صفایی و مروه
کعبه ایی و مقام و زمزم تو
تا توسل به ساحتت بردم
رشته اتصال محکم تو
خاک پایت بود دو صد عسیی
فیض روح القدس دمادم تو
تو به معراج رفته ایی تنها
همه نامحرمند و محرم تو
انبیاء عظام را تو، ولی
میزبانت به عرش گشته علی

بند پنجم
پادشاهی علی وزیرت شد
در دوعالم علی اسیرت شد
بر صف مومنین تو اولایی
پس به اذنت علی امیرت شد
در شجاعت سر آمدی آقا
زین شجاعت علی دلیرت شد
سوره‌ی نور، نور چشمانت
تو سراجی علی منیرت شد
ذکر روحی فداک گفته علی
چون بشیر تو و سفیرت شد
با خدا تا که عهد می‌بستی
باعلی بوده با علی هستی

شاعر : مرتضی محمودپور