عالمی گریان
عالمی گریان صبح و شام تو  
جان من قربان صبح و شام تو
من کویرم تشنه ی یک قطره از
بارش باران صبح و شام تو
رود رحمت را چه جاری کرده است
چشمه ی جوشان صبح و شام تو
درد بی پایان تو پیداست در
اشک بی پایان صبح و شام تو
جمله بکایین عالم میزنند
بوسه بر چشمان صبح و شام تو
بی نشانی پس یقینا مادرت
میشود مهمان صبح و شام تو
گریه بسیارش عطش خیز است آه
از لب عطشان صبح و شام تو
- جمعه
- 28
- مهر
- 1396
- ساعت
- 15:1
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
- 
                            حسین محسنات

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه