• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت امام سجاد(ع) -( سری که برق نگاهش ، کمان ابرویش )

857

سری که بر سر نیزه نشسته
جهان برای سری روی نیزه لَک میزد  

و صبر آدمیان را خدا محک میزد 

سری که بر سر نیزه نشسته بود اما  

عروج حنجر آن پله تا فلک میزد 

 

سری که برق نگاهش ، کمان ابرویش  

چه خوب تیر یقین را به قلب شک میزد 

هجوم باد خزان وحشیانه، سلسه وار  

خراش بر پر بی جان شاپرک میزد 

درون چشم تری داشت موجی از سیلی  

به زخم کهنه ی یک کاروان نمک میزد 

نگاه حرزه ی ابلیس های بی غیرت  

به جسم نازک حوریه ناخنک می زد 

ولی چگونه بگویم شده است بی معجر  

زنی که عصمت او طعنه به ملک می زد  

زنی که با تن زخمی و روح زهراییش 

به روی کرب و بلا طرحی از فدک میزد 

کتک نخورد عقیله که دم به دم زینب  

به چوب خطبه ی خود فتنه را کتک میزد 

شاعر : حسین محسنات

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران