• یکشنبه 16 اردیبهشت 03

 محمدرضا سروری

نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها - خرابه شام -( کی دیده دختر شاهی ، به خرابه ای نشینه )

3844
4

 دختر شاهی تو خرابه

( کی دیده دختر شاهی ، به خرابه ای نشینه
عمه چادُری سرم کن ، بابا گوشام و نبینه)

تو رخ کبود و خونین ، گودی چشام نگینه
عمه چادُری سرم کن ، بابا گوشام و نبینه

آسمون سقف سرِ ما ، فرش مون خاک زمینه
عمه چادُری سرم کن ، بابا گوشام و نبینه
*******
کی دیده سه ساله ای که ، به غم و غصه اسیره
تو خرابه های غربت ، دلش از زمونه سیره
غم دوری زده تیشه ، به دلم از پِی و ریشه
که به گریه تا همیشه ، یه نفَس بهونه گیره

توی غربت و اسیری ، من و این بهونه گیری
عمه رو کمر شکستن ، من و دندونای شیری

( کی دیده دختر شاهی ، به خرابه ای نشینه
عمه چادُری سرم کن ، بابا گوشام و نبینه)
*******
اگه از سفر بیاد و من و این گونه ببینه
چه بگم براش که هرگز ، به دلش غم ننشینه
عمه جون بیا کمک کن ، همه زخمام و بپوشون
که بابای مهربونم ، دیگه اون  ها رو نبینه

توی غربت و اسیری ، من و این بهونه گیری
عمه رو کمر شکستن ، من و دندونای شیری

( کی دیده دختر شاهی ، به خرابه ای نشینه
عمه چادُری سرم کن ، بابا گوشام و نبینه)
*******
یه نفر به ضرب سیلی ، من و رو زمین کشونده
یه نفر به زور شلاق ، من و بر زمین نشونده
چقده عمه غریبیم ، نه کسی  نه آشنایی
به خدا دلم گرفته ، دیگه طاقتی نمونده

توی غربت و اسیری ، من و این بهونه گیری
عمه رو کمر شکستن ، من و دندونای شیری

( کی دیده دختر شاهی ، به خرابه ای نشینه
عمه چادُری سرم کن ، بابا گوشام و نبینه)
*******
همه بچّه های شامی ، باباشون کنارشونه
همه جا دو دست بابا ، توی غصه یارشونه
تو خرابه مونده تنها ، دل بی قرارم اما
واسه بچه های این جا ، کسی انتظارشونه

توی غربت و اسیری ، من و این بهونه گیری
عمه رو کمر شکستن ، من و دندونای شیری

( کی دیده دختر شاهی ، به خرابه ای نشینه
عمه چادُری سرم کن ، بابا گوشام و نبینه)
*******
عمه وقت رفتنم شد ، بنشین واسَم دعا کن
اگه مُردَم از جدایی ، من و جزء  کربلا کن
تو همین خرابه دفنم ، بکنین شبانه عمه
تنِ پرپر و کبودم ، گل این خرابه ها کن

توی غربت و اسیری ، من و این بهونه گیری
عمه رو کمر شکستن ، من و دندونای شیری

( کی دیده دختر شاهی ، به خرابه ای نشینه
عمه چادُری سرم کن ، بابا گوشام و نبینه)
*******
من و گریة شبانه ، بهترین حلّ سئواله
من و از پدر جدایی ، به خدا دیگه مُحاله
واسة رقیه خاتون ، دلِ سروری کبابه
به خرابه پر کشیدن ، شده سهم این سه ساله

توی غربت و اسیری ، من و این بهونه گیری
عمه رو کمر شکستن ، من و دندونای شیری

( کی دیده دختر شاهی ، به خرابه ای نشینه
عمه چادُری سرم کن ، بابا گوشام و نبینه)
*******

شاعر : محمدرضا سروری

www.emam8.com دانلود سبک

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 8:39
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران