بابا بی پناهم ، بابا غرق آهم
یه بار دیگه ای کاش ، کنی یک نگاهم
از اون دم که رفتی ، با غم خو گرفتم
نپرس که برا چی ، ازت رو گرفتم
شبیه سرت نداره دل من سامون
لب من شبیه لبهای تو غرق خون
سر تو دیدم دردم دیگه یادم رفت(باباجون)2
أبَتا مَنِ الَّذی أیْتَمَنی
غمت توی سینم ، شکسته ترینم
ببین کرده عشقت ، خرابه نشینم
ازین دنیا سیرم ، ببین پیر پیرم
سرت غرق خونه ، الهی بمیرم
شبیه زخم سرت زخمه سرم بسیار
شاهد اشک چشامه این در و دیوار
فقط عمه میدونه سخته چند دوری(از دلدار)2
أبَتا مَنِ الَّذی أیْتَمَنی
سر من شکسته ، سر تو شکسته
پر من شکسته ، پر تو شکسته
بابا معجرم سوخت ، همه پیکرم سوخت
ببین شبیه تو ، موهای سرم سوخت
باباجون به حال و روزم دل ماتم سوخت
دل عمه سوخت برام و دل عالم سوخت
بسکه طعنه خوردم از دخترای شامی(قلبم سوخت)2
أبَتا مَنِ الَّذی أیْتَمَنی
بهارم خزون شد ، قد من کمون شد
سر غرق خونت ، واسه این و اون شد
نشد بین گودال ، براتو بمیرم
نشد تا سرت رو به دامن بگیرم
نتونستم لحظه ای کنم فراموشت
زده آتیش به دلم لبای خاموشت
به خدا تنگه دلم برای گرمای(آغوشت)2
أبَتا مَنِ الَّذی أیْتَمَنی
شاعر : بهمن عظیمی
- شنبه
- 29
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:44
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه