• دوشنبه 3 دی 03

 علیرضا خاکساری

به بهانه ی تقارن یوم الله ۲۲ بهمن و شهادت حضرت فاطمه (س) -( مضمون به ذهن حضرت شاعر خطور کرد )

4312
2

مضمون به ذهن حضرت شاعر خطور کرد
شعری برای عبرت ما جفت و جور کرد
تاریخ را به سبک تغزل مرور کرد
در واژه ها دوباره حقیقت ظهور کرد

آری حقیقتی که از آن کم سروده ایم
در گیر و دار قافیه مبهم سروده ایم

حق و حقیقتی که شروع قیام شد
خیلی گران برای پدرها تمام شد
با اشک مادر شهدا احترام شد
در سفره های خالی مان فیض عام شد

این آیه های بيّنه روشنگری کند
تاریخ را ورق زده یاداوری کند

دیروز قحط "حریت" و "اختیار" بود
مشی و مرام سلطه گران آشکار بود
بی مایه ای به گرده ی مردم سوار بود
آزادگی مغایر آن روزگار بود

دیروز اسیر غم به رهایی نمیرسید
داد ستم کشیده به جایی نمیرسید

دیروز عصر غیرت و انسانیت نبود
قی کردن حیا و شرف معصیت نبود
در شهر تیره صحبت مشروعیت نبود
در کوچه ی محله مان امنیت نبود

ناموس شیعه تجربه کرد اضطراب را
یادم نرفته قصه ی کشف حجاب را

دیروز مکتب نبوی دولتی نداشت
غیر از حکومتی علوی حاجتی نداشت
این تکیه و حسینیه ها حرمتی نداشت
شهر به این بزرگی مان هیئتی نداشت

دیروز که محدث و منبر نداشتیم
اینگونه بزم روضه ی مادر نداشتیم

تا اینکه شهر را تب بالا فراگرفت
هر کوچه را شمیم مسیحا فراگرفت
روح خدا زمین و زمان را فراگرفت
این درس را ز حضرت زهرا فراگرفت

از وارثان سفره ی پربار انقلاب
صدها درود هدیه به معمار انقلاب

با خون سپر برای بلیه درست کرد
"طیب" سرشت ، نفس زکیه درست کرد
از دختران مان علویه درست کرد
صدها حسینیه ، حسنیه درست کرد

این ناخدا که در دل طوفان بلند شد
با اقتدا به شاه شهیدان بلند شد

امروز زیر سایه ی دین پاگرفته ایم
از دشمن ابتکار عمل را گرفته ایم
در صدر فاتحان زمان جاگرفته ایم
 امروز زهر چشم ز دنیا گرفته ایم

دیگر به زور و ظلم و ستم تن نمیدهیم
در معرکه مجال به دشمن نمیدهیم

امروز نان دشمن اسلام آجر است
بازار از مساجد و از مسجدی پر است
از بچه های فاطمه ابلیس دلخور است
امروز روز عفت و تکریم چادر است

ارزان به شمر و حرمله ها سر نمیدهیم
سر میدهیم یک نخ معجر نمیدهیم

امروز جاده های حرم تا حرم زدند
بر بام هر حسینیه  صدها علم زدند
بر هر کتیبه یک غزل از محتشم زدند
در بزم روضه محشر کبری رقم زدند

امروز لرزه بر همه عالم می افکنیم
هر فاطمیه بر سر و بر سینه میزنیم

بعد از خدا قسم به الفبای انقلاب
جانی دوباره داده مسیحای انقلاب
دیگر چه گویم از برکت های انقلاب
ماییم و صبح روشن فردای انقلاب

این انقلاب مظهر الطاف مادر است
این مرز و بوم کشور زهرا و حیدر است

امشب کنار رهبرمان گریه میکنیم
با اعتقاد و باورمان گریه میکنیم
هم ناله با امام زمان گریه میکنیم
تنها برای مادرمان گریه میکنیم

آتش گرفته پشت در بسته فاطمه
تاول نشسته در کف هر دست فاطمه

افتاده است و بال و پرش درد میکند
از ضربه ، پلک چشم ترش درد میکند
دستار بسته است و سرش درد میکند
ای وای مادرم کمرش درد میکند

روزی که بین شعله ی نمرود پا گذاشت
حوریه ی بهشت خدا بار شیشه داشت

 

شاعر : علیرضا خاکساری

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران