این اشکهای دیده صدا می زند بیا
در فجر هر سپیده صدا می زند بیا
هر عاشقی که دل به شما داده تا ابد
دل از جهان بریده صدا می زند بیا
شبهای قدر عبد گنهکار رو سیاه
اهی ز دل کشیده صدا می زند بیا
هر گاه نوکرت به جرم ارادتش
زخم زبان شنیده صدا می زند بیا
دین خدا و مذهب جدت غریب شد
اسلام فرقه دیده صدا می زند بیا
شیعه از این زمانه و از درد انتظار
جانش به لب رسیده صدا می زند بیا
مولا بیا که خون خدا مانده بر زمین
آن حنجر بریده صدا می زند بیا
کنج خرابه زینب کبری ز اظطراب
رنگ از رخش پریده صدا می زند بیا
در کوچه های تنگ مدینه چه ها گذشت
زهرای قد خمیده صدا می زند بیا
بعد از علی که یاور اشک یتیم بود
هر طفل داغ دیده صدا می زند بیا
شاعر : حسین محسنات
- شنبه
- 29
- مهر
- 1396
- ساعت
- 13:10
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسین محسنات
ارسال دیدگاه