به يک نگاه تو بیدارمي شود دل من
به يک کرشمه گرفتار مي شود دل من
براي درک حضور تو اي گل نرگس
هميشه راهي گلزار مي شود دل من
به شوق ديدن روي تو صبح آدينه
رفيق ديده بيدار مي شود دل من
چه اشتياق عجيبي چه حالتي دارد
سحر ، که منتظر يار مي شود دل من
بيا که از غم هجر تو يا ابا صالح
اسير غصه بسيار مي شود دل من
سرور دل به ظهور تو بستگي دارد
بيا که بي تو عزادار مي شود دل من
غروب جمعه که دلها هميشه مي گيرد
ز هر چه غير تو بيزار مي شود دل من
به ياد غربت ياس علي که مي گريم
قسم به لاله سبکبار مي شود دل من
قسم به چشم پر اشک حسن در آن کوچه
که خون ز قصه مسمار مي شود دل من
حديث هيزم و در چو خاطرم آيد
شبيه چشم تو خونبار مي شود دل من
مگر به گريه کنم عقده هاي دل خالي
و گرنه خسته ز گفتار مي شود دل من
منبع:بانک اشعار روضه
- سه شنبه
- 14
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 4:54
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه