خوشبحال هرکسی که دل به حضرت میدهد
خادم این آستانه بودن عزت میدهد
از شکوه و ازجلال نوکرش فهمیده ام
نوکری بر نوکر آقا ابهت میدهد
هیچ کس مانند مولا دست و دلبازی نکرد
دست پینه بسته ی سائل شهادت میدهد
عمر اگر پشت در این خانه طی شد نعمت است
رزق رعیت را خود ارباب برکت میدهد
جز در این درگاه جای دیگری زانو نزن
بوسه ها بر پای صاحبخانه لذت میدهد
از ثواب یک زیارت نامه خواندن غافلیم
روز محشر این خود اقاست قیمت میدهد
بی گمان موی سفید خادم این بارگاه
آبرو و اعتباری در قیامت میدهد
هر که عشقش بیش پس ارج و مقامش بیشتر
عاشقانش را رضا اذن شفاعت میدهد
هرچه ما بد میکنیم اقا محبت میکند
با محبت کردنش ما را خجالت میدهد
فاطمیه در مدینه ، در محرم کربلا
روزی سال مرا نوبت به نوبت میدهد
داغ مادر آخرش از پا می اندازد مرا
چه کنم وقتی غزل طعم مصیبت میدهد
چادر خاکی و روی ارغوانی جای خود
نامه ی پاره خبر از هتک حرمت میدهد
با همان دست شکسته روز و شب وقت صلاة
فاطمه با مرتضایش دست بیعت میدهد
تا که بنویسنددر تاریخ این بانو چه کرد
کودک شش ماهه در راه ولایت میدهد
شاعر : علیرضا خاکساری
- شنبه
- 29
- مهر
- 1396
- ساعت
- 14:20
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
علیرضا خاکساری
ارسال دیدگاه