• جمعه 7 اردیبهشت 03

 علیرضا خاکساری

کاروان اسرا -( چشم امید حیدر و زهرا به زینب )

1884
2

چشم امید حیدر و زهرا به زینب
خورده گره تفسیر عاشورا به زینب

مثل پیمبرها، ملائک میفرستند
صدها سلام از جنت الاعلی به زینب

او زینت دوش امیرالمومنین است
زینب به بابا نازد و بابا به زینب

گر میرسد "صدیقه ی کبری" به زهرا
پس میرسد "صدیقه ی صغری" به زینب

ام النجابت آنقدر پاک و زلال است
عمری حسادت میکند دریا به زینب

" عالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَة " ست یعنی
داده خدا علم لَدُنّی را به زینب

عُون و محمد آیه های سجده دار اند
در سوره ی زیبای " اعطینا بزینب..."

پیش از تولد نوکر این خانه بودیم
وابسته ایم از عالم زر ما به زینب

این خانواده به خدایم میرسانند
دل میدهم یا به رقیه یا به زینب

مثل همیشه حاجتش رد خور ندارد
شیعه توسل میکند هرجا به زینب

" اولسون مؤذن زاده لر قربان بو یولدا "
این است عشق اردبیلی ها به زینب

امر شفاعت را گمانم میسپارد
روز جزا انسیه الحورا به زینب

حرف از صبوری های امُّ الصّابرین است
در مصرعی که میرسد "حلما" به "زینب"

"امُّ المَصائب" را میان جمع القاب
 باری تعالی میدهد تنها به زینب

در پاسخ غم ؛ ما رایت الّا جَمیلا
ما هکَذَا القَولِ السَّدید الّا بِزینب

(در هر نماز شب برای من دعا کن)
هی عرض حاجت میکند آقا به زینب

از خیمه تا گودال دست حق تعالی
گویا سپرد امر امامت را به زینب

در سایه ی لطف خداوندی علم را
بعد از شهادت میدهد سقا به زینب

او به اسیری رفته، ما آزاد باشیم
خیلی بدهکاریم در دنیا به زینب

اشکی نمانده تا شود جاری ز چشمش
خون گریه دارد میکند صحرا به زینب

پا جای پای مادر خود میگذارد
روی کبود، ارثیه ی زهرا به زینب

نان شبش را بی گمان مدیون بی بی ست
پیرزنی که میدهد خرما به زینب

تنها رباب از حرمله دلخور نباشد
ملعون جسارت میکند حتی به زینب

سرهای روی نیزه را رفته نشانه
سنگ ملامت میزند اما به زینب

منزل به منزل در بیابانها رقیه
هرشب پناه آورده از سرما به زینب

شمری که خنجر از قفا زد عصر دیروز
با تازیانه میزند فردا به زینب

سرهای روی نیزه میبارند وقتی
خولی نظر اندازد از بالا به زینب

 

شاعر : علیرضا خاکساری

  • دوشنبه
  • 1
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 4:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران