طعم شیرین ذکر شور حسین!
زینب! ای خواهر غیور حسین
عالمه ، صابره ، عقیله تویی
شاه بانوی این قبیله تویی
قبله گاه امیر علقمه ای
تو علیّ ِ به شکل فاطمه ای
نَفَس تو رقیه پرور بود
خطبه هایت شبیه حیدر بود
صاحب شوکت وقار علی
ای زبان تو ذوالفقار علی
نور بر روی ناقه ای بانو!
خودِ نهج البلاغه ای بانو!
چادر توست خیمه ی توحید
سایه ی معجر تو شد خورشید
پای داغ تو نوح کم آورد
ایستادی و کوه کم آورد
باورم نیست روضه ها، هیهات!
کوچه! بازار! عمه ی سادات!
هیبت تو شکسته شد؟! هرگز
دست های تو بسته شد؟! هرگز
حرف مقتل دروغ بود اصلاً
دور محمل شلوغ بود اصلاً ؟ ...
نظری سمت آفتاب نرفت ...
عمه ام مجلس شراب نرفت ...
پای این روضه روضه خوان جان داد
دَخَلَت زَینَبُ عَلی بنِ زیاد
شاعر : محسن حنیفی
- دوشنبه
- 1
- آبان
- 1396
- ساعت
- 10:43
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
محسن حنیفی
ارسال دیدگاه