کاش رقیه هم بود
کاش رقیه هم بود کنار قبر بابا
همره ما می کشید از لب تشنه آوا
در این عزاخانه بود آن گل خسته با ما
خالیست جای آهِ غنچة ناز طاها
******
کاش رقیه هم بود آه و فغان می نمود
نوحة غم می سرود عقدة دل می گشود
اگر رقیه می بود ، قافله دیدنی بود
نوحة آن سه ساله ، بسی شنیدنی بود
کاش رقیه هم بود ، کنار ما می نشست
ناله ز دل می کشید ، بغض گلو می شکست
بار دگر می گرفت ، پرچم ماتم به دست
کاش رقیه هم بود کنار قبر بابا
******
اگر رقیه می بود ، جمع عزا جمع بود
هالة پروانه ها ، گِرد رخ شمع بود
کاش رقیه هم بود ، به اربعین در برم
بر سر قبر علی ، اکبرم و اصغرم
در صف غم می شد او ، یاور و همسنگرم
کاش رقیه هم بود کنار قبر بابا
******
اگر رقیه می بود ، کسی خجل نمی شد
کسی از این خجالت شکسته دل نمی شد
کاش رقیه هم بود ، گریه کنان دوباره
اهل حرم می نمود ، گریه او نظاره
دوباره تازه می شد ، قصة گوشواره
کاش رقیه هم بود کنار قبر بابا
******
اگر رقیه می بود ، ناله و گریه می کرد
پیش پدر شکایت ، ز آل امیه می کرد
سروری در اربعین ، یاد رقیه بنما
مثل سکینه بهرش ، ناله و گریه بنما
گلایه از جفایِ ، بنی امیه بنما
کاش رقیه هم بود کنار قبر بابا
******
شاعر : محمدرضا سروری
- سه شنبه
- 2
- آبان
- 1396
- ساعت
- 5:26
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه