ساقيا مى ده كه دل از اضطراب آيد برون
كز افق جاى مه امشب آفتاب آيد برون
آن چنان مستم كن اى ساقى كه از فرط شعف
جاى اشك از ديده ام درّ خوشاب آيد برون
بزم شادى كن بيا امشب به صد جاه و جلال
تا ز پشت پرده يارم بى حجاب آيد برون
شد شب ميلاد مسعود امام پنجمين
آن كه توصيف صفاتش از حساب آيد برون
زد قدم در عرصه گيتى گل گلزار عشق
تا ز شرم روى او از گل، گلاب آيد برون
خشم حق بين باز كن كز بارگاه قُرب حق
موكب نوباوه ختمى مأب آيد برون
از قدوم ميمنت با دُر درياى علم
بوى مشك و عود و عنبر از تراب آيد برون
تا منور ملك هستى گردد از نور رُخَش
يوسف فرخ رخ ما بى نقاب آيد برون
آمد آن شاهى كه آدم از براى ديدنش
از جنان هِق هِق زنان غرق خضاب آيد برون
آمد آن شاهى كه موسى با عصا از كوه طور
بهر ديدار رُخَش با صد شتاب آيد برون
آمد آن شاهى كه بهر كسب فيض از محضرش
حضرت عيسى بن مريم با كتاب آيد برون
آمد آن فرمانرواى مكتب صدق و صفا
كز صفايش نخل ايمان كامياب آيد برون
آمد آن آموزگارى كز كتاب ناطقش
از براى حل هر مشكل جواب آيد برون
شاعر:؟؟؟
- چهارشنبه
- 19
- خرداد
- 1389
- ساعت
- 21:6
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه