• یکشنبه 4 آذر 03

 محمدرضا سروری

متن نوحه اربعین -( گریان نشسته خواهری ، بر تربت برادری )

1471
3

 تربت برادری
گریان نشسته خواهری ، بر تربت برادری
به دیدة از خون تری ، به یاد خشک حنجری
گوید به سروِ  بی سری ، به آه سینه زائری
حسین غریب مادری ، قتیل تیغ و خنجری
******
رسیده بشکسته دل از این سفر
کسی ندارد از دل او خبر
به هر کجا که می نماید نظر
عزا شود به دیده اش جلوه گر
امیر عشق و عاطفه
سفیر عشق و عاطفه
گل سرای حیدری
عقیلة  پیغمبری
گریان نشسته خواهری ، بر تربت برادری
******
هوای دیده اش بهاری بُود
به لب نوای آه و زاری بُود
سرای سینه غم نگاری بُود
نمای چهره بی قراری بُود
قافله سالار ادب
وارث مردان  عرب
گل سرای حیدری
عقیلة  پیغمبری
گریان نشسته خواهری ، بر تربت برادری
******
زبان شکوه وا نموده بسی
بنالد از زمانة بی کسی
هم از فراق یار و بی مونسی
هم از شراره های دلواپسی
عزیز جان فاطمه
بدون ترس و واهمه
گل سرای حیدری
عقیلة  پیغمبری
گریان نشسته خواهری ، بر تربت برادری
******
تداعی فراق  گلعذاران
ربوده تاب این گل بهاران
بریزد اشک خون مثال باران
به روی قبر شاه و خاک یاران
امید و عشق ذاکرین
به وعده گاه آخرین
گل سرای حیدری
عقیلة  پیغمبری
گریان نشسته خواهری ، بر تربت برادری
******

 

شاعر : محمدرضا سروری

  • سه شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 6:11
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران