معدن درد و غمم یار اگر بگذارد
سینه، این مخزن اسرار اگر بگذارد
دوست دارم که در آغوش تو آرام شوم
زهر، این هند جگر خوار اگر بگذارد
شاد گردد دلم از شوق وصال مادر
خاطرات در و دیوار اگر بگذارد
بی سپاهم من و سردار غریب وطنم
اینهمه یار جفاکار اگر بگذارد
تن و تابوت مرا تیر به هم خواهد دوخت
دست عباس علمدار اگر بگذارد..
کاش با دست تو داماد شود قاسم من
کینه از حیدر کرّار اگر بگذارد
تا ابد قول بده یاور زینب باشی
خنجر شمر ستمکار اگر بگذارد
می رود گریه کنت سوی بهشت تو حسین
سر روی خاک تو یکبار اگر بگذارد
شاعر : عباس احمدی
- جمعه
- 5
- آبان
- 1396
- ساعت
- 17:2
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
عباس احمدی
ارسال دیدگاه