عزیز دلم ای آب و گلم فراقت شده قاتلم قاتلم
راحت از غم شدم آخر من رسیدم به تو مادر
سر گذارم به دامانت بار دیگر
تا تو رفتی ز دنیا بریدم تا تو رفتی خمیدم خمیدم
شکسته پرم بیا در برم مرا هم ببر مادرم
هر کجا نام تو بردم از غم دوریت مردم
آن شبی که زمین خوردی زهر خوردم
من شدم وارث غربت تو من شدم کشته ی حرمت تو
- دوشنبه
- 18
- دی
- 1391
- ساعت
- 20:6
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه