درياي من به دامن صحرا خوش آمدي
آتش زدي به جان من اما خوش آمدي
بابا عمو كجاست ؟ تنت كو ؟ علي چه شد ؟
با سر رسيده اي ، تك و تنها ... خوش آمدي
از روي نيزه قدّ تو تا ماه ميرسيد
باباي خوب ِخوش قدو بالا خوش آمدي
داغِ عطش نشسته به لبهاي كوچكم
بر خاك تشنه حضرت دريا خوش آمدي
با دستهاي خسته تورا ناز ميكنم
بر دامني كه سوخته ، بابا ، خوش آمدي
شاعر : ریحان ابراهیم زادگان
- جمعه
- 5
- آبان
- 1396
- ساعت
- 17:55
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
ریحان ابراهیم زادگان
ارسال دیدگاه