صفا دادی به کُنج ویروونم ، خرابه اومدی باباجونم
تو میشنوی دردِ دلِ من رو ، منم برا تو روضه میخونم
من از کجا برات بگم بابا ، از کربلا برات بگم بابا
از کوفیای نانجیب یا که ، از شامیا برات بگم بابا
اینقد زدن از کربلا تا شام
که تار می بینه هر دوتا چشمام
جای غذا مُشت و لگد خوردم
کبود شده تمومیِ اعضام
((( مَنِ الذی اَیتَمَنی بابا )))
ا------------------------------------------------ا
خوش اومدی بابا ولی دیره ، سه ساله دخترت دیگه پیره
برای راه رفتن دیگه بابا ، عمه زیره بغلم و میگیره
رقیه از این غصه می میره ، زیره گلوت آثاره شمشیره
امشب منم ببر به همراهت ، دیگه داره روح از تنم میره
اشک از چشام چکیده باباجون
رنگ از رُخم پریده باباجون
بابا الهی بشکنه دستش
رگهاتو کی بریده باباجون
((( مَنِ الذی اَیتَمَنی بابا )))
ا------------------------------------------------ا
بُردن مارو میونِ بازار و ، حسابی ما رو دادن آزار و
کاشکی میشد که به عموم عباس ، نشون بدم کیا زدن مارو.
خرابه مثل قفسه بابا ، ببین رقیه بی کسه بابا
خودت بگو به داداش اکبر که ، حساب زجر و برسه بابا
خولی بدونِ معجرم کرده
زده زیره چشام وَرَم کرده
روم نمیشه بگم که یک نامرد
نگاه چَپ به خواهرم کرده
((( مَنِ الذی اَیتَمَنی بابا )))
ا------------------------------------------------ا
مثل عقیق یمنی بابا ، کبود و خونین دهنی بابا
ای سر چرا بی بدنی بابا ، مَنِ الذی اَیتَمَنی بابا
غریبِ دور از وطنی بابا ، بی کفن و پیرُهنی بابا
آتیش به قلبم میزنی بابا ، مَنِ الذی اَیتَمَنی بابا
جای دوا زخمام نمک خورده
نبودی دخترت کتک خورده
اینقد زدن تو صورتم بابا
که گوشه ی ابروم ترک خورده
((( مَنِ الذی اَیتَمَنی بابا )))
شاعر : مجید خانی
- جمعه
- 5
- آبان
- 1396
- ساعت
- 20:18
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مجید خانی
ارسال دیدگاه