چه خاکی از غمت به سرم بریزم
می میرم می ببینم لبهاتو عزیزم
دیگه آتیش می زنه منو سوز گریه هات
چه کنه بابا به جز لالایی برات
گریه نکن من برات رو می زنم
گریه نکن داره می لرزه تنم
به خدا جون می کنم
وای ولدی علی
ای طفل بی شیرم لالایی لالایی
کشته ی غمته بابایی بابایی
می دونم که مادرت توی خیمه بی تابه
چه کنم بی سر نبینتت ربابه
می کشم حالا عبا روی سرم
سخته با شرمندگی خیمه برم
در به درم پسرم
وای ولدی علی
شاعر : محسن طالبی پور
- یکشنبه
- 7
- آبان
- 1396
- ساعت
- 7:8
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه