• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03


غزل مصیبت اربعین حسینی -( صدایِ زنگِ قـافله ... بلایِ جانِ من شده )

744

صدایِ زنگِ قـافله ... بلایِ جانِ من شده
همیشه فکر می کنم حسینِ من کفن شده

چهل شبانه روز در آتشِ روضـه سوختم
قاتلِ جانِ خواهرت قصه یِ پیرهن شده

تو که نفس نفس زدی زدند اهلِ خیمه را
کـبود مثلِ مادرم تمامِ این بدن شده

سرِ تو رویِ نیزه و برای گوشواره ای
میانِ زجر و دخترِ تو جنگِ تن به تن شده

طـناب رویِ بازویِ قـافله یِ ابوتراب
عذابِ ما بزمِ شراب و ضربه بر دهن شده

گوشه یِ ویرانه گُلِ سه ساله ات دق کرده و...
داغِ دلِ فاطـمه و علـّتِ شرمِ من شده

به روزِتو چه آمده؟! به روزِ من چه آمده؟!
پیکرِ تو... معجرِ من... مثلِ دلِ حسن شده

صدایِ ندبه خوانیِ رگِ تو می رسد به گوش
رگِ بریده با دلِ شکسته هم سخن شده

 

شاعر : حسین ایمانی

  • شنبه
  • 20
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 13:45
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران