من چُنان باد صبا ، مُشک فشان می آیم
دستبوسی طرف پیر مغان می آیم
گاه با شوق وصال و گهی از درد فراق !
گاهی اوقات چنین ، گاه چنان می آیم
جان گرفتیم ز پابوس علی اولِ راه
به امیدی که دهم پیش تو جان ، می آیم
گفتم: امسال اگر قسمت من بود طریق
من پیاده عوض دخترتان می آیم
چقدر آبله در راه دهن وا کرده
روضه دارم به نظر ، گریه کنان می آیم
پای ما خار ندیده ز توان افتاده
تا خود کرب و بلا مرثیه خوان می آیم
شاعر : علیرضا وفایی
- شنبه
- 20
- آبان
- 1396
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
علیرضا وفایی
ارسال دیدگاه