از تشنگی نداره نا
با گریه هاش می گه بابا
رو نزنی به دشمنا
به خاطر من
شرمنده بود علی از چشمای خیس بابا
از غربت نگاه بابای تنها
(از سوز لبهاش گریه نمی کرد
جلوی باباش گریه نمی کرد2)
لای لای علی جان
تیر سه شعبه تا رسید
شد لاله گون یاس سپید
اشکای آقامون چکید
رو خاک صحرا
سر روی شونه افتاد تیر و که بی هوا زد
غریبونه خدا شو حسین صدا زد
(لب تشنه جون داد رو دست دریا
حاجت روا شد سرباز بابا2)
لای لای علی جان
قلب بابا گرفته بود
تنها عزا گرفته بود
زیر عبا گرفته بود
تن علی رو
دل دل می کرد چجوری بره به سوی خیمه
خیلی کشید خجالت از روی خیمه
(پشت یه خیمه زانو زد از درد
با آه حسرت علی رو خاک کرد2)
لای لای علی جان
شاعر : محسن طالبی پور
- پنج شنبه
- 2
- آذر
- 1396
- ساعت
- 8:57
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه