غریبم و آواره چشام داره می باره
پشت و پناهی ندارم که سر رو شونش بزارم اسمتو پیشش بیارم
این کوفه ی دنیا پرست دشمن مردای خداس
مـزد کـسی کـه با تواِ تهمت و حرف ناسزاس
ببین غریبم پرم شکسته
با دست کینه ی کوفه سرم شکسته
غریبم آقا
اسیرم و دلگیرم غم تو کرده پیرم
دلـگیـرم از این کوچه ها از نامه های بی وفا از کوفیای بی حیا
حلالشون نمی کنم دیدی چطوری جا زدن
مادر تو یادم اومد تا منو بی هوا زدن
با لب پاره دارم می خونم
نیا برای زینبت دلنگرونم
غریبم آقا
نامه نوشتم بیا شرمنده ام من آقا
از تو و از خـواهر تو از حنجر اصغر تو از چشمای اکبر تو
به جای گل سنگ می ریزن از دامن پشت بوما
کوفیا کودک می کشن قسم می دم کوفه نیا
ببین که روی دارلاماره
می گم نیا که بچه هات می شن آواره
غریبم آقا
شاعر : محسن طالبی پور
- یکشنبه
- 5
- آذر
- 1396
- ساعت
- 14:0
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه