• سه شنبه 15 آبان 03


شعر حضرت مهدی (عج) -( چه می شود که عزیزم ز پشتِ ابر در آیی )

1532

چه می شود که عزیزم ز پشتِ ابر در آیی
کجایی یوسف زهرا خدا کند که بیایی

به سوز سینه ی عاشق که پر زند ز هوایت
که این فغان به سر آید امان ز دست جدایی

چه دیدگانی که دائم به وعده ی تو نشستند
تو آن نویدِ خدایی تو سایه ی سرِ مایی

بگو به کوی طریقت مرا وصالِ حقیقت
به آهِ سینه گواهی به من بگو تو کجایی؟

تو ای همای سعادت، نشانِ تاجِ کرامت
تو عطرِ باغِ صفایی تو از نسیم خدایی

قسم به نامِ بلندت به گیسوانِ کمندت
فدای چهره ی ماهت سرودِ عهد و وفایی

تو آیه های منیر و لطیفِ پاکِ خدایی
رسد که وقتِ رهایی ز پرده رخ بنمایی

به ناله های ترنّم ز سوزِ سینه بخوانم
به حقَّ ذاتِ الهی بده نویدِ رهایی

به هیبت تو بنازم تویی دعا وُ نمازم
به انتظارِ نهایی خدا کند که بیایی!

 

شاعر : هستی محرابی

  • دوشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران