دریغ از درد و داغِ بیکرانه
که غم از دل زند هر شب جوانه
مدینه من سؤالی از تو دارم
چه کردی با علی در آن زمانه؟
چه کردی که علی در نیمه ی شب
که می شد سوی نخلستان روانه
چه کردی با علی تا رازِ خود را
به نخل و چاه گوید محرمانه
چرا باید که قبرِ یاسِ پرپر
بماند تا همیشه بی نشانه
چرا مولای ما مظلوم و تنها
بماند سالها در کنجِ خانه
چه کردی تو؟بگو با جانِ زهرا
در و دیوار بود و تازیانه
مگر روزِ خدا پایان گرفته؟
که مولا غسل داد او را شبانه!
شاعر : هستی محرابی
- دوشنبه
- 13
- آذر
- 1396
- ساعت
- 11:1
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه