شبی که غرقِ رویای تو بودم
پُر از شور و تماشای تو بودم
تو را دیدم در آن دنیای آبی
به حیرت محوِ دنیای تو بودم
من امّا با صدای عاشقانه
غزل خوانِ سراپای تو بودم
به سیرِ باغِ سبزِ ارغوانی
شمیمِ عطرِ گلهای تو بودم
به دنبالِ تو می آمد دلِ من
چنان سرگشته شیدای تو بودم
صفای عشقِ تو بود و نگاهم
که محوِ قدّ رعنای تو بودم
مرا از جان ندا آمد که ای کاش!
فقط یک لحظه ای جای تو بودم!
شاعر : هستی محرابی
- سه شنبه
- 14
- آذر
- 1396
- ساعت
- 5:25
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه