تب دارترين تب زده ي بستر دردم
پر سوز ترين زمزمه ي حنجر دردم
رنگ رخ من بر همگان فاش نموده
در باغ نبي جلوه ي نيلوفر دردم
فرياد عطش زد دهن سوخته ام تا
تر شد لب خشكيده اش از ساغر دردم
جاي عرق از چهره ي من زهر چكيده
پيغامبر خسته دل باور دردم
بر زير گلوي جگرم دشنه كشيدند
من كشته ي تيغ شرر لشگر دردم
آتش فكند بر قد وبالاي سپيدار
يك ذره ي ناچيز ز خاكستر دردم
خون گريه كند اخترو مهتاب برايم
افلاك شده مستمع منبر دردم
شاعر : وحید قاسمی
- سه شنبه
- 25
- خرداد
- 1389
- ساعت
- 5:37
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
وحید قاسمی
عبدالله علی پور
بسيار زيبا سروده شده
لطفا از اشعار جناب آقای مهرجو بیشتر در اين پايگاه استفاده کنيد دوشنبه 16 خرداد 1390ساعت : 22:32