یا مظلوم، غریبِ مسلم، غریبِ مسلم، غریبِ مسلم (2)
ای مردمانِ کوفی من اون سفیرِ حسینم
فرمانبر و مطیعِ شاهنشهِ عالمینم
لبیکِ اهلِ کوفه شد آه!
یه مسلمِ غریب و تنها
تو کوچه ها بی یار و همراه
این ظُلمه وَالله، این ظلمه والله
مگه شما ای کوفیان، منو اینجا نخوندید و
آخه چرا سرِ قول و قرارتون نموندید و
پایِ منو تو کوچه هایِ بی کسی کشوندید و
منو بی جُرم و بی گناه به خاک و خون نشوندید و
یا مظلوم، غریبِ مسلم، غریبِ مسلم غریبِ مسلم یا مظلوم،غریبِ مسلم،غریبِ مسلم، غریبِ مسلم
اینجا رو فَرقِ مسلم سنگِ جنایت می باره
تو چنگشون اسیر و راهِ فراری نداره
این سو و آنسو بُردنم آه!
نیرو تنم نمونده والله
آخر شده نصیبِ من چاه
آه از غریبیییی داد از غریبی
ز هَر طرف می کردنم ز تیغِ کینه سنگِ سار
مبهوت و حیرون در بدر بی خانمون در این دیار
ای کوفیان رحمی کنید چه رسمِ مهمون داریه
بگید که تقصرِ منو، بگید گناهِ من چیه؟
سرم به زیرِ خنجرِ دارلاماره برده اند
نظاره، حالِ غربتم ماه و ستاره مونده اند
واویلا آه و واویلا آه و واویلا آه واویلا (4)
شاعر : هستی محرابی
- سه شنبه
- 21
- آذر
- 1396
- ساعت
- 8:43
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه