• دوشنبه 3 دی 03


امام زمان(عج)-مناجات شعر -(بیا که بر دل عالم نشسته سوز غمت )

2702
5

بیا که بر دل عالم نشسته سوز غمت

هزار جان گرامی فدای هر قدمت

امام کعبه تویی تو تویی مطاف حرم

که محترم حرم از رد پای محترمت

«فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی»

بگیر دست گدا را دوباره از کرمت

نفس بده که نفس پای پرچمت بزنم

مگیر از سر این دل تو سایه ی علمت

بیا و زنده کن این مرده را دمی به دمی

تو ای مسیح مسیحا دمی بدم ز دمت

به ذره گر نظر لطف تو رسد یکدم

به آسمان رود از حسن لطف دم به دمت

غریب مانده ای ای آشنای خیمه نشین

میان عالم و آدم ، فدای داغ غمت

و شعر درد دل تو هزار دیوان است

کجاست شاعر شعرت کجاست محتشمت ؟

چه روزها و چه شبها که روضه می خوانی

به اشک چشم که مادر فدای قد خمت

فدای غربت و مظلومی تو یا اُمّاه

فدای تربت خاکی و مخفی حرمت

چه می شود که ببینم دمی که امضا شد

برات کرببلایم به گوشه ی قلمت

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 1:9
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران