تا که نامت می برم از دیده اشک آید برون
درغم تو حال هر عاشق شود حال جنون
تا که در خاطر بیاید منظر شش گوشه ات
کفتر دل می شود بر کربلایت رهنمون
هرزمان یادی کنم از روز عاشورای تو
از مصیبتهای آن دل می شود دریای خون
نام تو از کودکی ورد زبانم بوده است
هیئتت ارباب، داده قدر این نوکر فزون
مکتب تو مکتب جانبازی وآزادگیست
پرچم ظلم یزیدی را نمودی سرنگون
گفته ای که مرگ خونین به ز ننگین زندگیست
راه عزت را نشان دادی به جمع مسلمون
تا ابد باشد به دنیا نام نیکت جاودان
شیعه با تو هست از کید بداندیشان مصون
نام تو بوده به لبهای شهیدان یا حسین
وقت ذکر آیه ی انا الیه راجعون
کاش گردد قسمتم آیم کنار مرقدت
تا به نور بارگاه تو شود روشن عیون
- یکشنبه
- 17
- دی
- 1396
- ساعت
- 19:46
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه