دختری خردم ولیکن خانه داری می کنم
سخت باشد کار خانه، پایداری می کنم
داده ام ازدست مادر، مادری خوب وجوان
دور از چشم پدر افغان وزاری می کنم
یاد دارم مادرم را بین آن دیوار ودر
هر زمان یادم میاید سوگواری می کنم
حال بابا حال خوبی نیست بعد مادرم
حال او بینم زدیده اشک جاری می کنم
خواب از چشمم برفته در نبود مادرم
در عزایش تا سحر شب زنده داری می کنم
جای مادر در کنار سفره ی ما خالی است
جای او با خون دیده لاله کاری می کنم
بعد پیغمبر بد آوریم اف بر روزگار
دائما اندیشه بر این بدبیاری می کنم
کعبه آمال من کوی حسین فاطمه ست
زین جهت تا کربلا من بردباری می کنم
- چهارشنبه
- 4
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 11:44
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه