ایوان نجف
هرکس که بی حب تو سمت حق به راه افتاد
در ابتدای راه خود با سر به چاه افتاد
با دیدن سیمای تو ظلمت فراری شد
از آن به بعد از چشم مردم نور ماه افتاد
فکر نبودن با تو حتی معصیت دارد
پس وای بر آن کس که در این اشتباه افتاد
دشمن اگر حتی شبیه کوه محکم بود
در لحظه ای با ضربه ی تو مثل کاه افتاد
با نعره هایت لشکرِ دشمن فراری شد
با چرخش شمشیر تو چندین سپاه افتاد
رفتم به ایوان نجف دیدم که حق دارد
بر سجده هر مستی که در این بارگاه افتاد
دنیا به چشمم شد چنان ویرانه ای کوچک
وقتی بر ایوان طلای تو نگاه افتاد
هرجا که بردم نام زیبای تورا مولا..
حس میکنم از شانه ام بار گناه افتاد
احمد جواد نوآبادی
- چهارشنبه
- 4
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 22:49
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
احمد جواد نوآبادی
ارسال دیدگاه