پدر رفتی غم بسیار دیدم
چهها با دیدهی خونبار دیدم
هجوم کافران من را نیازُرد
ستم از دشمن دیندار دیدم
اگر دین تو را تحریف کردند
علی را یکّه در پیکار دیدم
به هر جا مرتضی را یار بودم
ولی او را بدون یار دیدم
از آن شهری که نامش از تو پر بود
ز دست مردمش آزار دیدم
از آن روزی که سیلی خوردم از خصم
همیشه شهر غم را تار دیدم
به پشت در دمی نام تو بردم
چه ضربی از در و دیوار دیدم
به او گفتم که یاس مصطفایم
به گلبرگ تن خود خار دیدم
- پنج شنبه
- 5
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 10:3
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه