آن دختری كه مانده به دل ماتمِ پدر
آیا روا بُوَد كه بماند به پشتِ در؟
آن مادری كه غنچه گرفته به زیرِ پر
آیا سزد كه كشته شود نازنین پسر؟
آن همسری كه بهرِ حمایت شده به بر
آیا زدن به بازوی او ضربهی شرر؟
ما حامی پیمبر و زهرای اطهریم
دنبالِ ضاربین گلِ عشقِ حیدریم
آن حیدری كه خانه نشینش نمودهاند
آخر چرا به غصه قرینش نمودهاند؟
هیزم شروع جنگ و كمینش نمودهاند؟
از داغ فاطمه چو حزینش نمودهاند؟
از چه جفا به یاس غمینش نمودهاند؟
در بین كوچه نقشِ زمینش نمودهاند؟
ما جانثارِ مادرِ ساداتِ كوثریم
ما دشمنان قاتلِ بیشرمِ مادریم
دردِ نهفتهی دلِ ما را دوا كنید
ما را به كوچههای مدینه رها كنید
ما را ز عطرِ یاسِ علی با صفا كنید
با روضههای مادر و كوچه صدا كنید
آندم نگه به دیدن آن عقدهها كنید
آن جا نظر به صورتِ نیلی ما كنید
ما كشتگان چادرِ خاكی بر سریم
دیوانگان كوچهی یاس و صنوبریم
- پنج شنبه
- 5
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 10:10
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه