كی میشه تو مدینه پر بزنم زاری كنم
با صدای نالههام آقامون و یاری كنم
تا كه اسمِ بقیع و به روی لبهام میآرم
غربتِ مادرش و به یاد مولام میآرم
اگه من برم بقیع با اشك و حسرت مینالم
خودم و مثل كبوتراش رو خاكا میمالم
دور قبرای خاكی كبوترا پر میزنند
دنبالِ یه قبر مخفی هر كجا سر میزنند
شنیدمشب كه میشه چراغاشونخاموش میشن
زائرا پشت همون پنجرهها بیهوش میشن
نیمهی شبها تو بقیع صدای نالهای میآد
میون قبرا یكی زار میزنه خیلی زیاد
میگه غربتِ كوچه میزنه آتیشم مادر
یه روزی خودم میآم منتقمت میشم مادر
- پنج شنبه
- 5
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 10:11
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه