باغ وبستان مرا فصل خزان زود رسید
دست گلچین اجل شاه گل باغم چید
گل نیلوفری ام پشت دری پرپر شد
باغبان بودم وپشتم زغمش سخت خمید
گل من فاطمه جان ودل پیغمبر بود
غنچه اش محسنم از ضرب جفا گشت شهید
ناله ی واابتایش دل عالم سوزاند
لعنت حق به ابد باد بر آن قوم پلید
دادم از دست همه دار وندارم یا رب
چو من غمزده کس همسر مظلوم ندید
فاطمه رفت، من وچار یتیمش ماندیم
ابر غم آمد وباران سیاهی بارید
مرگ او با پدرش فاصله کم داشت ولی
او در این مدت کم سختی بسیار کشید
آرزو داشت که بعد از پدرش زود رود
آنقدر کرد دعا تا به اجابت برسید
طاقتم نیست خدایا به علی صبر بده
مویم از هجر گل تازه جوان گشت سپید
- سه شنبه
- 10
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 15:48
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه