یه گوشه لبریز عطش !
خیره به در مونده چشام
از بس که خوردم بغض مو
در نمیاد دیگه صدام
نیستی ببینی که حسین
سینه برات می کنه چاک
چشام به تابوت توئه
دلم کنارت ، زیر خاک
حالا که نیستی
صحبت کنم با کی
دلتنگی هامو
قسمت کنم با کی
بدون تو خونه برام
دیگه نداره صفایی
کی دیگه بعد تو میخواد
بخونه واسم لالایی
رفتی و با رفتن تو
سهم حسینِ تو غمه
کی میخواد آب بهم بده
ببین که خیلی تشنمه
آخ چه بلایی
به سرم آوُردی
با رفتنت این
قلبمو آزُردی
بعد تو رسممون میشه
تشییع پیکر غریب
بابا میذارت توی خاک
من الغریب الی الحبیب
قول بده مادر که منو
تو غصه ها جا نذاری
تولحظه های بی کسی
حسین و تنها نذاری
سختی دنیا
بدون تو هیچه
میون گودال
عطر تو میپیچه
رفتی و بعدِ رفتنت
چه سوت و کوره خونمون
کاشکی میشد پیشم باشی
حتی با اون قد کمون
شبا که تشنه میشدم
میذاشتی آب بالاسرم
کجایی اون روز که میخواد
جداشه از قفا سرم
بیا سراغم
وقتی که رو خاکم
بگیر تو آغوش
پیکر صد چاکم
خیره به در مونده چشام
از بس که خوردم بغض مو
در نمیاد دیگه صدام
نیستی ببینی که حسین
سینه برات می کنه چاک
چشام به تابوت توئه
دلم کنارت ، زیر خاک
حالا که نیستی
صحبت کنم با کی
دلتنگی هامو
قسمت کنم با کی
بدون تو خونه برام
دیگه نداره صفایی
کی دیگه بعد تو میخواد
بخونه واسم لالایی
رفتی و با رفتن تو
سهم حسینِ تو غمه
کی میخواد آب بهم بده
ببین که خیلی تشنمه
آخ چه بلایی
به سرم آوُردی
با رفتنت این
قلبمو آزُردی
بعد تو رسممون میشه
تشییع پیکر غریب
بابا میذارت توی خاک
من الغریب الی الحبیب
قول بده مادر که منو
تو غصه ها جا نذاری
تولحظه های بی کسی
حسین و تنها نذاری
سختی دنیا
بدون تو هیچه
میون گودال
عطر تو میپیچه
رفتی و بعدِ رفتنت
چه سوت و کوره خونمون
کاشکی میشد پیشم باشی
حتی با اون قد کمون
شبا که تشنه میشدم
میذاشتی آب بالاسرم
کجایی اون روز که میخواد
جداشه از قفا سرم
بیا سراغم
وقتی که رو خاکم
بگیر تو آغوش
پیکر صد چاکم
- پنج شنبه
- 12
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 19:59
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
گروه شاعرانه ها سبک
ارسال دیدگاه