مستانه سوختیم
ما در کنار هم چه غریبانه سوختیم
در پای شمع دین چو پروانه سوختیم
با صبر در شرار ستمها چه ساختیم
ما با قبول عشق چه مستانه سوختیم
من پشت درب خانه و تو بین کوچه ها
در راه حق به همّت جانانه سوختیم
می سوخت صورت من و می سوخت قلب تو
در آتشی مدام حریصانه سوختیم
در خانه ای که غیر خدا محرمی نبود
نا محرمان رسیده و در خانه سوختیم
دل غرق ذات حضرت خلّاق بی زوال
داغی زدیم بر دل فرزانه سوختیم
حسین رضایی
- شنبه
- 14
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 20:13
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسین رضایی
ارسال دیدگاه