خسته ام از مکر دنیا، چاره چیست؟
مانده ام تنهای تنها، چاره چیست؟
نفس بد، انداخت از چشمت مرا
حبس گشتم در خود آقا چاره چیست؟
غیر چشم خیس و داغ دوری ات
قسمت ما نیست اما چاره چیست؟
قطره ی ناچیز و بی مقدار را
جز نظر بر لطف دریا چاره چیست؟
تو مرا بیرون کنی دق می کنم
بنده را جز لطف مولا چاره چیست؟
من غلط کردم، پشیمانم، بگو...
جان زینب، جان زهرا چاره چیست؟
پهلوی زهرا گرفت و زینبش
گریه کرد و گفت اسما چاره چیست؟
- شنبه
- 14
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 20:27
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد جواد شیرازی
ارسال دیدگاه