مدح_ولادت_حضرت_زینب س
از_روی_سبک_نوشته_شده
اخترِ برجِ حیا وُ ، مَه رُخِ زیبا جبین
با طلوعِ مقدمِ او، نور باران شد زمین
زینتِ دامانِ بابا، دخترِ نیکو خصال
در کمال و معرفت، مانندِ خورشیدِ جلال
شد ملائک همدمت، گل نثارِ مقدمت
عطرِ نابِ احمدی، آمدی خوش آمدی
بَه! چه دختر اینچنین فرخنده وُ زیبا بوَد
در وقار و هیبتش چون مادرش زهرا بوَد
میوه ی باغ علی است و چراغِ هر دو عین
افتخارش بس همین که باشد او اُختُ الحسین
تاجِ قرآن بر سرت، گل ببارد مقدمت
ای بهارِ سرمدی، جانِ ما خوش آمدی
ناز می ریزد به بابا، آن لبِ خندانِ او
صورتِ بابا تبرٌک، از کفِ دستانِ او
جانِ بابا با خبر از غصه وُ غمهای او
کربلا وُ شامِ ویران می شود ماوای او
شد ملائک همدمت، جان فدای مقدمت
عطرِ نابِ احمدی، جانِ ما خوش آمدی
مَه رُخِ زیبا وَشِ عالی نسَب شیرین کلام
باغِ لبهای پیمبر بَه که زینب کرده نام
از بطانِ عرش می آید دمادم این نوید
روزِ مولودش بوَد فرخنده ایّام و سعید
آفتاب و ماه و اَنجُم می شود پابندِ او
در جهان حقّا نباشد دختری مانندِ او
گوهرِ عرفانِ عالم روی ماهش در صدف
اخترِ بُرجِ حیا وُ دُرٌِ دریای شرف
تاجِ قرآن بر سرت، کوثرِ جان مادرت
ای بهارِ سرمدی، آمدی خوش آمدی
او سه ساله بود و امٌا در وجاهت عقلِ کُل
هست میمون و مبارک بر علی این تاجِ گل
پاک طینت دختری و آسمانِ عِزٌ و جاه
روزِ محشر هر نگاهش شیعیان را دادخواه
شد ملائک همدمت، نور باران مقدمت
ای بهارِ احمدی، جانِ ما خوش آمدی!
- پنج شنبه
- 19
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 21:21
- نوشته شده توسط
- ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه