فاطمیه اول
شهادت حضرت مادر(س)
بند اول
ای یار با وفا ز چه رو بی وفاشدی
گشتی رفیق نیمه ره از من جدا شدی
گفتم مرو به پشت در خانه فاطمه
حامی من تو رفتی و بهرم فدا شدی
آثاردود و آتش و خون و صدای تو
در بین خانه هست چرا بی صدا شدی
شرمندهی نگاه غریبانه توام
من مانده ام ولیک تو حاجت روا شدی
لکنت گرفته طفلک من گوچه دیده است
شاید میان کوچه به غم مبتلا شدی
برخیز وکن نظرکه زمینگیر گشته ام
برخیز وکن نظرکه زمینگیر گشته ام
از غصهی جدایی تو پیر گشته ام
بند دوم
درگوش من طنین صدایت هنوز هست
دربین خانه لطف وصفایت هنوز هست
ای مهربان حبیبه ی کاشانهی علی
در فکر کودکان هوایت هنوز هست
در گوشه گوشه حجره در بسته فاطمه
تو رفتهاییزدیده و جایت هنوز هست
تا روز حشر خانه به نام تو خورده است
آسوده باش چونکه لوایت هنوز هست
نایب مناب تو شده زینب به کربلا
شاگرد مکتب تو برایت هنوز هست
دادی بدست زینب من کهن پیراهن
ازچه نگفتهایی که حصیری شود کفن
بند سوم
نام حسین بردم و دل پر شراره شد
آتش گرفت هستی و دل پاره پاره شد
کردی وصیت آب دهم دست کوچکش
دامان من ز تشنگیش پر ستاره شد
این تشنه لب بهانه مادر گرفته است
هرخواهشش زخواهرخود بااشاره شد
داغ تو یک طرف غم این تشنه یک طرف
با این غریب غصهی کوچه دوباره شد
من قهرمان خیبرم افتاده ام ز پا
بسته به روی همسر تو راه چاره شد
این خانه قتلگاه تو شده پیش دیده ام
بر دوش خویش بار غمت را کشیده ام
بند چهارم
ممنون جانفشانی و ایثار تو منم
مدیون خطبه خوانی و پیکار تو منم
(شرمندهام که بی تو نفس میکشم هنوز)
رفتی، میان خانه گرفتار توام منم
باهر نفس ز سینه ی من جان برون شود
زهرای من ز بعد تو بیمار تو منم
طفلان من ز دوری تو ناله میزنند
روزسیاه شب شده و بیدار تو منم
آهسته بی صدا حسنم خیره شد به در
گوید به من که شمع شب تار تو منم
راحت شدی و اول غمهای من شده
مثل تو زینب ام ابیهای من شده
بند پنجم
در پشت در شدی سپر و ذوالفقارمن
ای سربلند حامی و کوه وقار من
سوسو زدی چو شمعی و افتادهایی زپا
روشن نمودهایی تو همه شام تار من
یک رکن من پیمبر ختمی مآب بود
بعد از نبی توفاطمه دار و ندار من
شهر نبی به من همگی پشت کرده اند
تنها در این میانه تو گردیده یار من
بشکسته شد غرور علی بین کوچه ها
تا شد جدا ز شاخهی گل گلعذار من
روزم بدون فاطمه آغاز میکنم
شبها به چاه درد و دل ابراز میکنم
- شنبه
- 21
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 0:10
- نوشته شده توسط
- ادخل الجنه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه